ضمن عرض سلام و احترام
بسیار سپاسگذاریم که به خانواده بزرگ ما پیوستید
برای اطلاع رسانی بهتر شما همراهان گرامی بوسیله ایمیل شما را مطلع خواهیم کرد
موفقیت در دنیای بیرون با موفقیت در دنیای درون شروع میشود
1691 بازدید پنج شنبه 1 اسفند 1398
مدت زمان لازم برای مطالعه این مقاله: ۷ دقیقه
اولین چیز این است باید بهانهای که برای خودمان میآوریم که چرا تغییر نمیکنیم را بشناسیم. درواقع، تنها چیزی که مانع رسیدن شما به چیزی که میخواهید میشود، بهانهای است که چرا نمیتوانید آن را داشته باشید. بهعنوانمثال، اگر از کسی بپرسید که بهراستی چه چیزی در زندگیاش میخواهد، شروع بهکلیگویی میکند.
اولین قدم هر کاری این است که با دقت و وضوح و بهطور کامل برای شما روشن باشد که چه چیزی میخواهید. وضوح قدرت است؛ اما چالش این است که اگر کسی را بهوضوح هم برسانید، اغلب شروع میکند به گفتن اینکه چرا به آن نمیرسد و برای آن فهرستی دارد. این فهرست از منابعی تشکیلشده است که آنها را ندارد، وقتش را ندارم، پولش را ندارم، آدمهای مناسب را نمیشناسم، ارتباطش را ندارم، تحصیلاتش را ندارم، فنآوری آن را ندارم، در جایِ نامناسبی به دنیا آمدهام...
اما واقعیت این است که آنچه رهبران انجام میدهند، همان چیزی که اشخاص را در کارشان موفق میکند، این است که بهجای دنبالهروی، پیشرو میشوند.
یک رهبر موفق و پیشرو منابع موجود را به حداکثر میرساند. به این معنا که منبع اساسی، احساس انسانی است. بهعنوانمثال، اگر به اندازه کافی خلاق باشید میتوانید راهی پیدا کنید که به پول برسید. اگر به اندازه کافی انضباط، تعهد، اراده و انگیزه داشته باشید بیشک خواهید فهمید که چطور وقتش را پیدا کنید. برای هر منبع مادی که موردنیاز شما باشد، اگر به منابع احساسی که تمام انسانها را به جلو میراند دست پیدا کنید، قابل حصول است.
علاوه بر اینکه مهم است که بدانید چه چیزی میخواهید، بلکه این هم لازم است که بر احساساتتان تسلط پیدا کنید.
این کار گامهای زیادی دارد اما دو گامی که از همه اساسیتر هست، اینها هستند:
۱. باید در روالی که از بدنتان استفاده میکنید، تغییری ریشهای ایجاد کنید.
برفرض، در مورد کسی که بهشدت افسرده است، همانطور که میدانیم، در زمان افسردگی سر به سمت پایین خواهد بود، شانهها پایین میافتند، تنفس سطحی میشود، چهره شُلووِل میشود. پس بهجای گفتنِ صرفاً جملات تأکیدی مثلِ من خوشحالم، من خوشحالم، من خوشحالم و مغزتان بگوید: «مزخرف میگویید»، به سراغ جسمتان بروید و در ابتدا آن را تغییر دهید.
به جسمتان تلنگر بزنید و آن را در شرایط اوج قرار دهید؛ برای مثال بدوید. وقتی شروع به ورزش کردن یا دویدن میکنید، رویِ دور میافتید و این، فیزیولوژی شما را تغییر میدهد، بیوشیمی بدنتان را تغییر میدهد، درنتیجه افکارتان را هم تغییر میدهد. سریعترین راه برای تغییر احساس این است که تغییری اساسی در حرکاتتان ایجاد کنید. چون حرکت منجر به احساس میشود. پس اگر شروع به تغییر دادن فیزیولوژیتان و الگوهای بهکارگیری جسمتان کنید، بلافاصله چیزی که بر آن تمرکز کرده بودید را عوض میکنید.
آموزههای دیگر آنتونی رابینز را از اینجا بخوانید
۲. بر هر چیزی که تمرکز کنید همان احساس را میکنید، چه درست باشد چه اشتباه.
اگر قرار باشد با شخصی در ساعت ۱۹:۰۰ شب برای خوردن شام ملاقات کنید و آن شخص هم همسر یا نامزدتان باشد و سرِ قرار نیاید، بعضی افراد در ساعت ۱۹:۰۱ عصبانی میشوند، بعضیها در ساعت ۱۹:۰۱ بهطور کامل نگران میشوند، بعضی افراد اگر تا ساعت ۲۰:۰۰ هم خبری دریافت نکنند ناراحت نمیشوند؛ اما بعضی افراد در ساعت ۲۰:۳۰ هم ناراحت نیستند، فقط آنقدر بهتنهایی خوردهاند که سیر شدهاند. تفاوت در این است که به چه چیزی توجه کرده باشید. اگر توجه شما بر این باشد که طرف مقابلتان به شما اهمیت نداده است عصبانی میشوید، اگر توجه شما بر این باشد که تصادف کرده است نگران میشوید، درحالیکه ممکن است هیچکدام از این دو حالت رخ نداده باشد. پس به هر چیزی که توجه کنید همان حس را خواهید داشت.
بنابراین بعدازاین که فهمیدید چه چیزی را میخواهید، راه تغییر دادن احساستان این است که فیزیولوژیتان را تغییر بدهید و توجه زیادی را متوجه چیزی کنید که میخواهید. و این لازم است به نحوی باشد که انگار انجامشده و وجود دارد، به عبارت دقیقتر آن را تحققیافته فرض کنید.
آنقدر اطمینان وارد بدنتان بکنید که مغزتان شروع به پیدا کردن راهی برای عملی کردن آن بکند. بهعنوانمثال، دستگاه فعالساز شبکهای در مغزتان با نام آر.اِی.اِس وجود دارد، اگر زمانی یک لباس یا اتومبیل خاصی خریده باشید ناگهان آن لباس یا اتومبیل را در همهجا میبینید، این موضوع علتی دارد. آن لباس یا اتومبیل همیشه در اطراف شما بوده است، فقط حالا دارید متوجه آن میشوید. چون آر.اِی.اِس طوری در مغزتان طراحی شده است که ۹۹/۹۹ درصد چیزهایی که در دنیا اتفاق میافتد را غربال کرده و راه ندهد.
وقتی بدانید که چیزی مهم است، مغزتان متوجه هر چیزی که با آن ارتباط داشته باشید میشود. پس وقتیکه هدفی را تعیین میکنید، مغزتان به هر راهی که بتواند آن هدف را به شما نزدیکتر میکند. اما اگر در یک شرایط ذهنی انفعالی باشید این کار را انجام نخواهد داد؛ بنابراین:
۱. چیزی که میخواهید باید برایتان روشن باشد و وضوح کامل داشته باشد.
۲. باید تغییری اساسی در نحوه استفاده از جسمتان بدهید.
خودتان را بهطور کامل در موقعیتِ شرایط اوج قرار دهید تا احساستان قوی باشد و یک تمرکز مداوم بر جایی که میخواهید قرار داشته باشید ایجاد کند.
۳. الگوهای کلامی جسمتان را تربیت کنید چون بسیار تأثیرگذار هستند.
بعضی وقتها افراد میگویند: «وای نمیدانم چگونه این کار را انجام بدهم، نمیتوانم از آن سر دربیاورم، نمیتوانم سر دربیاورم، اصلاً نمیتوانم سر دربیاورم، چرا نمیتوانم سر دربیاورم». شاید دلیل آن، این باشد که ۱۲ بار با شدت زیاد گفتهاید که نمیتوانید از آن سر دربیاورید و مغزتان سعی نمیکند خلاف آن را انجام دهد.
موفقیت تیوی شماره دو - نقطه آغاز موفقیت
همانطور که گفتیم، اعمال سهگانه عبارتاند از:
بنابراین درصورتیکه هرکدام از این سه الگو را تغییر دهید، احساستان در آن لحظه تغییر خواهد کرد. اگر در این الگوها تغییرات اساسی ایجاد کنید، در زندگیتان تغییرات بلندمدت به وجود خواهید آورد.
اما اگر خواهان ایجاد تغییرات بلندمدت و موفقیت در زندگیتان هستید، لازم است از دو اصل بسیار حیاتی پیروی کنید:
۱. واقعاً بخواهید زندگیتان تغییر یابد.
۲. خود را در قبال زندگیتان و تغییراتی که میخواهید در آن اعمال کنید مسئول بدانید.
اگر چنین کنید تمام آن چیزهایی که به نظرتان خواب و خیال میآمد، بخشی از زندگی روزمرهتان خواهد شد.
اغلب مردم نمیدانند واقعاً از زندگی چه میخواهند؛ اما بدتر از آنها کسانی هستند که میدانند چه میخواهند اما هیچ کاری در جهت بهدست آوردن آن نمیکنند. آنها فقط مینشینند و امیدوارند روزی همهچیز را بهدست آورند. آن «روزی» همین امروز است. «روزی» همین حالاست.
دوره غیرحضوری طراحی سرنوشت را از دست ندهید
سالها پیش عبارت جالبی را شنیدم: «جاده «روزی» به ناکجا آباد ختم خواهد شد.» مسلماً شما نمیخواهید به ناکجا آباد برسید، پس روش خود را عوض کنید و دست به کار شوید. چگونه؟ تصمیم بگیرید. همین الآن تصمیم بگیرید. نخواهید در جایگاهی باشید که مرتبهاش پایینتر از آنی است که شما لایقش هستید. نخواهید همان راهی را که در زندگی دارید ادامه دهید. اصلاً مهم نیست موقعیت کنونی شما تا چه حد مساعد است؛ شما میتوانید به موقعیتی بالاتر از آن برسید. فقط تصمیم بگیرید.
منبع : آموزههای آنتونی رابینز - نویسنده: رجب حرفه دوست