ضمن عرض سلام و احترام
بسیار سپاسگذاریم که به خانواده بزرگ ما پیوستید
برای اطلاع رسانی بهتر شما همراهان گرامی بوسیله ایمیل شما را مطلع خواهیم کرد
هیچ وقت درباره چیزی که نمیتوانید تغییرش دهید، ناراحت یا عصبانی نشوید
انتشار : شنبه 13 شهریور 1400
955 بازدید
کاربر گرامی برای شنیدن این پادکست مرورگر خود را عوض کنید
سلام به شما دوستان خوب. من رجب حرفه دوست هستم، مربی و مدرس مهارتهای موفقیت و توسعه فردی؛ از وبسایت آموزشی www.rajabherfehdoost.com . در این سری از پادکستها میخواهم قوانینی را با شما در میان بگذارم که کمک خواهند کرد تا موفقیت دلخواهتان را با اندیشه مثبتتان جذب کنید. با من همراه باشید تا با اولین قانون موفقیت با اندیشه مثبت آشنا شوید:
همه ما دو نیروی شگفتانگیز در وجودمان داریم. نیروی جذب ثروت، موفقیت، خوشبختی و سلامتی و نیروی دفع تمامی اینها تا شما را از آنچه به زندگی ارزش زیستن میدهد محروم کند.
نیروی اول همان اندیشه مثبت است که به بعضیها این توانایی را میدهد که به اوج رسیده و در آن جایگاه باقی بمانند. نیروی دوم یعنی همان اندیشه منفی گروهی را پس از رسیدن به اوج به پایین میکشد و در تمام طول زندگیشان در آن سطح نگه میدارد. در این پادکست، داستان مردی را میخواهم بگم که با کمک اندیشه مثبت و رعایت قانون اول، به موفقیتی بزرگ دست پیدا کرد.
مردی بود که در خانوادهای فقیر زندگی میکرد. او یکی از ۷ فرزند یک کشاورز بود و از پنج سالگی شروع به کار کرده بود. خانواده او فقر را سرنوشت خود میدانستند و چیز بیشتری نمیخواستند.
او از یک نظر با بقیه برادر و خواهرانش فرق داشت. مادرش همیشه با او در مورد آرزوهایش صحبت میکرد. او همواره میگفت: «ما نباید فقیر باشیم، هرگز نشنوم بگویی این خواست خداست. ما فقیریم ولی این خواست خدا نیست. ما فقیریم چون پدرت هرگز نخواسته پولدار باشد. هیچکس در خانواده ما هرگز نخواسته تغییر کند.»
گفتههای مادرش باعث شد که بخواهد تغییر کند. او خواست پولدار شود. از آن پس ذهن خود را بر روی چیزهایی که میخواست متمرکز میکرد و از چیزهایی که نمیخواست میگذشت. بدین ترتیب تمایل شدیدی برای ثروتمند شدن در او ایجاد شد و برای اینکه بتواند پولدار شود، شغل فروشندگی را انتخاب کرد و به مدت ۱۲ سال خانه به خانه صابون فروخت. روزی خبردار شد کارخانهای را که صابونها را به او میفروخت به حراج گذاشتهاند.
او با صاحبان کارخانه قرار گذاشت و مبلغی را که در عرض ۱۲ سال با شغل فروشندگی جمع کرده بود به عنوان بیعانه به آنها داد و همچنین در قرارداد قید شد که چنانچه او نتواند بقیه پول را فراهم کند مبلغ بیعانه را به او بر نمیگردانند.
او نمیخواست تسلیم شود؛ بنابراین شروع کرد به قرض گرفتن از افرادی که در طول ۱۲ سال فروشندگی اعتماد و احترام آنها را جلب کرده بود و در نهایت توانست مبلغ بدهی خود را به طور کامل به صاحبان کارخانه در زمان مقرر پرداخت کند.
چند سال بعد او نه تنها سهام عمده آن شرکت بلکه سهام ۷ شرکت دیگر را نیز داشت.
این جمله مادرش باعث شد که او تغییر کند: «ما فقیریم ولی این خواست خدا نیست. ما فقیریم چون پدرت هرگز نخواسته پولدار باشد، هیچکس در خانواده ما هرگز نخواست تغییر کند.»
او میدانست چه میخواهد ولی نمیدانست که چطور آن را به دست بیاورد. به همین دلیل شروع کرد به مطالعه کتابهای الهام بخش. واقعیت این است که اگر بدانید چه میخواهید وقتی آن را ببینید بهتر میتوانید آن را تشخیص دهید. مثلاً وقتی کتاب میخوانید متوجه موقعیتهایی خواهید شد که به شما کمک میکنند چیزی را که میخواهید به دست بیاورید.
او هم مثل همه ما اندیشه مثبت و منفی را داشت؛ اما تصمیم گرفت از اندیشه مثبت خودش استفاده کند. در نتیجه اتفاقات جالبی برای او افتاد. او توانست چیزهایی را که زمانی رویایی بیش نبودند به واقعیت تبدیل کند.
نکته مهم اینجاست که او زندگی را با امکاناتی به مراتب کمتر از آنچه ما داریم آغاز کرد ولی هدف بزرگی انتخاب و برای رسیدن به آن تلاش کرد. یادتان باشد که شما با تلاش کردن چیزی را از دست نمی دهید؛ بلکه به دست میآورید. موفقیت پاداش کسانی است که دست از تلاش بر نمیدارند.
معنای موفقیت برای شما هرچه که باشد؛ اندیشه مثبت به شما کمک خواهد کرد به آن برسید. این را به یاد داشته باشید، شما با اندیشه مثبت چیزهای مطلوب و خوشایند را جذب و با اندیشه منفی آنها را دفع میکنید.
اگر میخواهید در زندگی فرد موفقی باشید به خاطر بسپارید که در معادله زندگی آینده هیچ وقت با گذشته برابر نیست. اگر در گذشته شکست خوردهاید این بدین معنا نخواهد بود که در آینده هم چنین خواهد شد.
آنچه یک لحظه قبل، دیروز، طی شش ماه گذشته، ۱۶ سال پیش و یا پنجاه سال قبل روی داده است، اصلاً مهم نیست و بدان معنا نخواهد بود که حتماً در آینده هم همان اتفاقات پیش میآید. شما با تغییر زمان حال میتوانید آیندهتان را متحول کنید؛ فقط کافیست اندیشه مثبت را به کار بگیرید و عمل کنید.
و البته این گفته جف بزوس، مؤسس شرکت آمازون را به یاد داشته باشید: «چیزهای بزرگ از گامهای کوچک تشکیل شدهاند. درخت بلوط از یک بلوط شروع میشود.»
پس، یک هدف بزرگ برای خودتان در نظر بگیرید و آن را به اهداف کوچکتر تقسیم کرده و همین امروز، اولین گام را برای رسیدن به هدف بزرگتان بردارید. قانون اول را مدنظر قرار دهید؛ تمام تلاشتان را بکنید تا موفق شوید.
سخنران: رجب حرفهدوست | برنامه رادیو موفقیت | قسمت ۱