چگونه مهارت حل مسئله را در خودمان افزایش دهیم؟
سرفصلهای مهم این مقاله
Toggleدر یک روز گرم تابستانی روباهی در باغی میگشت. بر روی شاخه بلند تاکی، چند خوشه انگور رسیده دید. با خود گفت: «فقط مقداری برای رفع تشنگیام میخواهم.» چند گام به عقب برداشت و با سرعت دوید و به سمت انگورها پرید، اما موفق نشد. دوباره برگشت و تندتر دوید و دوباره پرید. باز هم نتوانست. دوباره و دوباره پرید تا وقتی که از خستگی زیاد تسلیم شد. درحالیکه با تکبر از آنجا دور میشد گفت: «مطمئنم که این انگورها تُرش هستند.»
این، داستان زندگی خیلی از ما انسانهاست! در زندگیمان با مسئلهای روبهرو شدهایم و اولین راهحلی که به ذهنمان خطور کرده است را اجرا کردهایم تا شاید بتوانیم آن مشکل را رفع کنیم؛ اما بعد از اینکه چندین بار تلاش کرده و موفق نمیشویم (یعنی، دستمان به خوشههای انگور نمیرسد!) تسلیم میشویم و میگوییم: «مطمئنم که این انگورها تُرشند.»
در این مقاله به سراغ مهارت بسیار مهمی با عنوان «مهارت حل مسئله» میرویم و پنج گامی را بررسی میکنیم که به ما در رفع مشکل و مسئلهای که برایمان رخ داده، کمک خواهند کرد. با ما همراه باشید.
مهارت حل مسئله چیست؟
آقای یان رابرتسون در کتاب خودش با عنوان «حل مسئله»، مسئله را به این صورت تعریف میکند: «وقتی وضعیت فعلی خود را میشناسید و میدانید که وضعیت مطلوب و هدف شما چیست؛ اما نمیدانید که با طی کردن چه مسیری میتوانید از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب برسید، با یک مسئله مواجه هستید.»
مثلا شخصی را در نظر بگیرید که مغازه لباس فروشی دارد و هر روز از درآمد کم خود شکایت میکند. وضعیت فعلی این شخص «داشتن درآمد کم» است و وضعیت مطلوب و هدف او هم «رسیدن به درآمد خوب ماهانه مثلا ۱۵ میلیون تومان» است. اما مسئلهای که این فرد دارد، این است که نمیداند چگونه از وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب برسد.
و مهارت حل مسئله یا Problem Solving، مهارتی است که کمک میکند مسئلههای دشوار و حتی ساده را حل کنیم. در واقع، مهارت حل مسئله به سادگی، توانایی ما برای شناسایی و توصیف یک مشکل و سپس ارائه راهحل برای حل آن است.
مهارت حل مسئله به چه دردی میخورد؟
احتمالا این سؤالات را از خودتان پرسیدهاید که چرا باید مهارت حل مسئله را یاد بگیرم؟ و این مهارت به چه دردی میخورد؟ در این قسمت از مقاله، قرار است خورشید را از پشت ابرها بیرون بکشیم تا پرتوهای حقیقت بر ما بتابند (از ضربالمثل خورشید پشت ابر نمیماند استفاده کردم). در ادامه ۳ فایده مهم این مهارت را بررسی میکنیم.
۱. مهمترین فایده مهارت حل مسئله این است که ما را مسئولیتپذیر میکند. وقتی این مهارت را نداریم، یعنی اینکه نمیدانیم چگونه میتوانیم با مسائلی که برایمان پیش میآید برخورد کرده و آنها را حل کنیم؛ به همین خاطر در اکثر اوقات، در رابطه با آن مسئله هیچ کاری نمیکنیم و یا اینکه دنبال مقصر میگردیم تا شخص یا چیز دیگری را مقصر مشکل و مسئله پیش آمده نشان دهیم؛ و این دقیقا یعنی مسئولیتگریزی!
اما زمانی که مهارت حل مسئله را بلد هستیم، بجای این که در برابر مشکل، فریز شده و کاری نکنیم و یا بدتر، به جای گشتن دنبال یک مقصر، به دنبال راهحل میگردیم. درواقع مسئولیت حل آن مشکل را برعهده میگیریم!
۲. بنظرم دومین فایده مهارت حل مسئله این است که شما را متمایز میکند. چرا؟ برای اینکه افراد کمی هستند که چنین مهارتی را بلد هستند. وقتی مشکلی برای بیشتر افراد جامعه پیش میآید، همان روش فریز شدن و کاری نکردن، یا دنبال مقصر گشتن را انجام میدهند؛ اما ما که مهارت حل مسئله را بلدیم، میتوانیم بهترین راهحل را برای مسائل و مشکلاتمان پیدا کنیم.
۳. و فایده سوم مهارت فوق، افزایش اعتماد به نفس است. چرا؟ برای اینکه شما میتوانید به نحو مؤثری با مسائلی که برایتان رخ میدهند برخورد کنید و به عبارتی مهارت حل مسئله را بلد هستید، درنتیجه وقتی مشکلی پیش میآید از اعتماد به نفس کافی برخوردارید تا دنبال راهحل برای آن بگردید. به عبارتی، روش را میدانید و بدون هیچ نگرانی مطابق با آن جلو خواهید رفت.
آموزش مهارت حل مسئله
در ادامه مقاله میخواهیم برویم سراغ گامهای مهارت حل مسئله و ببینیم وقتی مشکلی پیش میآید، چه گامهایی را باید طی کنیم تا بتوانیم مشکل و مسئلهای که برایمان رخ داده را رفع کنیم.
در فرایند حل مسئله، پنج گام مهم وجود دارد؛ برای رسیدن به بهترین راهحل باید مراحل زیر را گام به گام طی کرد:
۱. مشکل را تعریف کنید.
همانطور که آنتونی رابینز میگوید: «وضوح قدرت است»؛ و ما در گام اول باید تعریف دقیقی از مشکل داشته باشیم و واضح مشخص کنیم که مشکل چیست! نکته اینجاست: تا زمانی که یک تعریف دقیق از مشکل نداشته باشیم، نمیتوانیم به خوبی برای حل آن قدم برداریم؛ اما چطور؟ با کمک تکنیک «۵ چرا» که آقای «ساکیچی تویودا» در دهه ۱۹۳۰ مطرح کرد.
تویودا میگوید پرسیدن سؤال «چرا» برای ۵ مرتبه به ما کمک میکند تا بتوانیم اصل مشکل را بهتر تشخیص بدهیم. برای درک بیشتر این موضوع مثال «نمیتوانم صبحها به موقع از خواب بیدار شوم» را در نظر میگیریم و به پنج سؤال زیر پاسخ میدهیم:
۱. چرا نمیتوانم صبحها به موقع از خواب بیدار شوم؟
برای اینکه دکمه snooze ساعت را فشار میدهم و میخوابم.
۲. چرا دکمه snooze ساعت را فشار میدهم؟
چون در آن لحظه شدیدا خوابم میآید و نمیتوانم بیدار بمانم.
۳. چرا نمیتوانم بیدار بمانم؟
چون شبها دیر میخوابم و به همین خاطر صبح که بیدار میشوم خوابآلود هستم و نمیتوانم بیدار بمانم.
۴. چرا شبها دیر میخوابم؟
برای اینکه میروم سراغ شبکههای اجتماعی و درنتیجه زمان از دستم میرود و وقتی متوجه میشوم که خیلی دیر شده است.
۵. چرا میروم سراغ شبکههای اجتماعی؟
چون تلفن همراهم را کنار رختخواب میگذارم؛ به همین خاطر هم وسوسه میشوم که شبکههای اجتماعی را بررسی بکنم.
دیدید؟ در واقع مشکل اصلی این نیست که صبحها نمیتوانم به موقع بیدار شوم، بلکه مشکل تلفن همراهم است که نمیگذارد به موقع بخوابم. حالا باید راهحلی پیدا بکنم که شبها برای بررسی شبکههای اجتماعی وسوسه نشوم.
۲. به دنبال راهحلها باشید.
پس از اینکه مشکل و ریشه آن (دلیل اصلی بروز مشکل) را شناختیم، باید به دنبال راهحلهای ممکن باشیم. خب در این مرحله چه راهکارهایی داریم؟ این مرحله را اغلب به کمک تکنیک بارش فکری انجام میدهیم.
بارش فکری روشی است که اصولا با جمع انجام میشود اما میتوانیم آن را به صورت فردی و تنها هم انجام دهیم. در این تکنیک، با حضور تمام افراد جلسهای ترتیب میدهیم و افراد حاضر برای حل مشکل پیش آمده، راهحلهایی ارائه میدهند. نکته مهم اینجاست که حتی اگر برخی راهحلها مسخره به نظر برسند و خندهدار هم باشند، باید آنها را بیان کنیم. هدف این است که راهکارهای بیشتری پیدا کنیم.
همانطور که گفتم، میتوانید جلسه بارش فکری را تنها برگزار کنید. برای این منظور میتوانید از تکنیک پومودور استفاده کنید. به این شکل که تایمر ساعت را برای ۲۵ دقیقه تنظیم میکنید و بعد شروع میکنید به فکر کردن در مورد راهحلهایی که برای حل مشکل به ذهنتان خطور میکند و هر چیزی که به ذهنتان میآید را بنویسید. البته توصیه میکنم حتما عوامل حواسپرتی، مثل تلفن همراه را از خودتان دور کنید تا جلسه بارش فکری باکیفیتتری داشته باشید.
۳. ارزیابی و انتخاب راهحل مناسب
در مرحله قبل با کمک بارش فکری توانستیم راهحلهایی برای مسئله پیش آمده پیدا کنیم. کاری که باید در این مرحله انجام دهیم، این است که از بین اینهمه راهحل، بهترین را انتخاب کنیم. اما چطور؟ یک راه خوب برای انتخاب بهترین راهحل، استفاده از جدول T است.
روش کار به این شکل است که یک جدول T میکشیم، سپس در یک طرف جدول، معایب و در طرف دیگر مزایای آن راهحل را مینویسیم؛ و درنهایت این معایب و مزایا را با هم مقایسه کرده و بهترین گزینه را انتخاب میکنیم. با این روش با احتمال بیشتری یک انتخاب عقلانی و مناسب خواهیم داشت.
۴. اجرای راهحل
در مرحله قبل، با کمک جدول T توانستیم بهترین راهحل را انتخاب کنیم؛ و با این کار بخش قابل توجهی از فرایند حل مسأله به پایان رسیده و نوبت آن است که راهکاری که به آن رسیدهایم را اجرا کنیم؛ و بعد از اجرا کردن آن، خواهیم توانست مؤثر بودن راهحل را بسنجیم.
۵. مؤثر بودن راهحل را بسنجید
به آخرین مرحله از مهارت حل مسئله رسیدیم، یعنی سنجیدن. در این مرحله قرار است مؤثر بودن راهحل و راهکاری که در حال اجرای آن هستیم را بسنجیم؛ تا ببینیم راهکاری که آن را اجرا کردهایم، تا چه اندازه مفید و کارآمد بوده است.
در صورتی که راه حل اجراشده، کارایی داشته و مؤثر بوده که به اجرای آن ادامه دهید؛ چون مسئله را برای شما حل کرده و شما را به هدفی که داشتید رسانده است؛ اما اگر میبینید که انتظارات را برآورده نکرده، میتوانید دوباره به مرحله انتخاب راه حل برگردید و یکی دیگر از راهکارهای موجود را انتخاب کنید.
حرف آخر
در این مقاله، با مهارت حل مسئله آشنا شدیم و فهمیدیم که در پنج گام میتوانیم مسئله و مشکلی که برایمان رخ داده را رفع کنیم.
پس، اگر شما هم همچون خیلیها نگرش «مطمئنم که این انگورها تُرش هستند» را دارید، از امروز آن را کنار بگذارید و با کمک این پنج گام، یعنی
- مشکل را تعریف کنید
- به دنبال راهحلها باشید
- ارزیابی و انتخاب راهحل مناسب
- اجرای راهحل
- مؤثر بودن راهحل را بسنجید
یک راهحل مناسب برای مشکل پیش آمده پیدا کرده و با خیال راحت آن مشکل را رفع کنید.
دیدگاهتان را بنویسید